محل تبلیغات شما
مثل قبل شده بود. بعد از مدت ها! مثل قبل وقتی اومد رد بشه و دید تنها رو شوفاژ راهرو نشستم، ترمز کرد و چرخید سمتم و نشست کنارم. نه اون سر شوفاژ. کنارم. با همون خنده ی همیشگی بانمکش. نشستیم به صحبتای معمولی. طرحت چطوره و استادت چی میگه و ترم بعد با کی بر میداری و و و

مثل یه نفس عمیق بود بعد از اینکه یکی دستشو از رو گلوت بر میداره. شاید حتی از اونم حال خوب کن تر. مث اولین قطره های بارون پاییزی بعد از یه تابستون گرم و خشک. 

دلم میخواست بهش بگم "آخیش! خیلی دلم واست تنگ شده بود! مرسی که به حرفم گوش دادی، وقتی بهت گفتم"مثلا وقتی آدمو تو راهرو میبینی، سلام میکنی رد نشو برو! بیا بشین دو کلمه صحبت کنیم! "

 

"396"(حداقل باهاش ترک کن :)))

"393"(آدم بزرگ طور)

"389"(همینجوری بمون، "رفیق"!)

مثل ,راهرو ,دلم ,کنارم ,یه ,شوفاژ ,بعد از ,مثل قبل ,و و ,بود بعد ,شده بود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه تایپ و ترجمه کلمه صنعت تاسیسات حرارتی و برودتی - بهداشتی